دلنوشته دکتر برادران از حضور در بخش روداب
پنجشنبه, ۵ آذر ۱۳۹۴، ۰۹:۰۵ ق.ظ
بسم الله الرحمن الرحیم
در یکی از سفرهایم پیرمرد مسنی راآوردند که خوب نمی دید و کسی را هم نداشته که زودتر بیاورند تا معاینه شود و به همبن دلیل چندی قبل از پله های منزلش می افتد و لگن وی می شکند بعد از اینکه ایشان را معاینه کردم و عینک لازمه را روی چشمش گذاشتم ایشان یک دفعه مرا به خوشحالی بغل نمو و گفت در ده سال گذشته تا بحال به این واضحی و خوبی ندیده ام در این موقع احساس کردم تکلیف سنگینی از مردم وطنم به عهده داریم که جهت ادای آن باید خیلی تلاش وکوشش نمائیم.
دکتر برادران
94/9/2